درد و دل
مرد عصبی بود پک محکمی به سیگار زد : زن!آخه چرا توی خواب هم دست از سر من بر نمی داری؟
چیکار کنم که بچه هارو اذیت می کنه؟ طلاقش که نمی تونم بدم ...زنمه !
خیلی ناراحتی ببرشون پیش خودت ...سپس ته مانده سیگار را روی سنگ قبر خاموش کرد ورفت .
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۹:۱۵ ق.ظ توسط غریبه
|